آیا خدا را می توان دید
مرحوم کلینى (قدس سره)در کتاب گرانسنک اصول کافی از “احمد بن ادریس و او“ از “محمد بن عبدالجبار” و او نیز از “صفوان بن یحیى “ چنین نقل کرده است که:
ابوقرّه محدث از من خواست تا او را خدمت امام رضا علیه السلام ببرم. من هم از آن حضرت اجازه گرفتم و ایشان هم اجازه دادند. ابوقرّه خدمت امام رسید و از حلال و حرام و احکام شرعى سؤ ال کرد، تا آن که به بحث توحید رسید و گفت : ما روایاتى داریم که خداوند دیدن و سخن گفتن با خودش را میان پیامبران علیهم السلام تقسیم کرده است و سخن گفتن را به موسى علیه السلام داده است و دیدن را به حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم عنایت کرده است .
امام رضا علیه السلام فرمودند:
پس کیست که از جانب خداوند این پیام را براى جن و انس و تمام جهانیان آورده است که هیچ چشمى خداوند را نمى بیند)انعام/103) و هیچ کس با علم به خداوند احاطه پیدا نمى کند(طه/110) و هیچ چیز همانند خداوند نیست(شوری/11)، آیا آن کس حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم نیست ؟!
ابوقرّه پاسخ داد: آرى !
امام رضا علیه السلام دوباره فرمودند:
چگونه مى شود انسانى به سوى تمام مردم فرستاده شود و بگوید که از جانب خداوند آمده و به دستور خداوند مردم را هدایت مى کند و بگوید: هیچ چشمى او را در نمى یابد و هیچ کس به او با علم احاطه پیدا نمى کند و هیچ کس همانند او نیست ، ولى بعد بگوید: من با چشمم او را دیدم و به او علم پیدا کردم و با علم به او احاطه پیدا کردم و خداوند به شکل یک انسان است ! آیا خجالت نمى کشید! زنادقه و کفار جرئت نکردند که چنین نسبتى را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بدهند و بگویند که این پیامبر از جانب خداوند چیزى مى آورد، اما خودش چیزهاى دیگرى مى گوید؟
ابوقره گفت : خداوند متعال در قرآن مى فرماید: وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى(1) یعنى : و یک بار دیگر هم او را مشاهده کرد.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
قبل از این آیه ، آیه دیگرى هست که دلالت بر آن چه پیامبر دیده است ، مى کند؛ آن جا که خداوند مى فرماید: ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَاَءى (2) یعنى آنچه را که چشم محمد صلى الله علیه و آله و سلم دیده بود، دل پذیرفت و تکذیب نکرد. سپس از آن چه که دیده است ، خبر مى دهد: لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى(3) یعنى : آن حضرت آیات بزرگ پروردگارش را دید و آیات خداوند غیر از خداوند است و خداوند مى فرماید: و لایُحیِطُونَ بهِِ علُماً؛(4) یعنی : خلق را هیچ به او احاطه و آگاهى نیست .
حال اگر چشمها بتوانند خداوند را ببینند، به او علم و احاطه علمى نیز پیدا خواهند کرد و او را خواهند شناخت .
ابوقرّه گفت : پس بگوییم روایات دروغ است و آنها را تکذیب کنیم ؟
امام رضا علیه السلام فرمودند: هرگاه روایات با قرآن مخالف باشد، مى گوییم آن ها دروغند و همچنین آن روایات ، مخالف با اجماع مسلمانان است که مى گوید: هیچکس به خداوند احاطه و آگاهى پیدا نمى کند و چشمها او را در نمى یابد و هیچ چیز همانند او نیست . (پایان حدیث بنابر آن چه در کافى آمده است).(5)
پی نوشت ها:
1-نجم / 13.
2- همان/11
3- همان/18
4- طه /110
5- رساله حول الرؤ یه ، ص 60 - 59.
برگرفته از:
داستانهاى عارفانه، عزیزى، عباس